کد مطلب:320178 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:446

بهاء الله و ارسال کنیز برای ازل
از شگفت ترین رخدادها برای عزیه خانم در هنگام اقامت در بغداد كه از آن با عبارت "اعجب "(یعنی عجیب ترین رویداد) یاد می كند ماجرای ارسال كنیز توسط بهاءالله برای برادرش صبح ازل می باشد. اعجب این است كه این كنیز، دختر خود اوست...! عزیه این ماجرا را از زبان همسر بهاء الله (مادر آقا محمد علی) نقل می كند (هنگامی كه برای بردن نوشتجات باب آمده بود) كه روزی جناب بهاءالله او را مامور می كند كه دخترشان سلطان خانم را لباس فاخر بپوشاند و به نزد عمویش جناب ازل ببرد و عرضه بدارد این كنیز را از او بپذیرد...!

همسر بهاءالله می گوید چنین كردم و دختر به نزد ازل بردم و پیام بهاءالله را رساندم. ازل چون این سخن را شنید ناراحت شد و نپذیرفت و گفت این دختر مثل دختر خود من است و با اطفال خود من تفاوتی ندارد. او را برگردانید كه چنین حكمی نازل نشده است. چون برگشتم و ماجرا را برای بهاءالله گفتم، او قدری تامل كرد و سپس به من گفت دوباره دختر را به نزد ازل ببر و از قول من بگو دست رد بر سینه من مگذارید و استدعای مرا قبول كنید و این دختر را به عنوان كنیز فرزندتان آقا احمد بپذیرید. دوباره با دختر به نزد ازل برگشتم و مطلب را گفتم. این بار ازل گفت این دختر با میرزا احمد نزد من یكسانند و هر دو فرزند خود من هستند برگردید و بروید و به بهاءالله بگوئید این قدر مبالغه و اصرار نكند كه خدا راضی نیست. ما هم برگشتیم و ما وقع را به بهاءالله گفتیم. او سكوت كرد و دیگر چیزی نگفت... (صفحه 14)

آنگاه عزیه در كمال بهت و شگفت زدگی از صاحبان عقل سلیم و انسانهای با كیاست و انصاف می پرسد چنین واقعه ای چه معنا دارد؟! و بعد خود سه احتمال در این زمینه را محتمل می شمارد:

اول: بهاءالله اصلاً به باب ایمان نیاورده و محض هوای نفس به قصد رسیدن به مقام و موقعیتی، مزورانه و از روی صورت ظاهر خود را مومن به باب نشان داده است تا به نوائی فایز و نائل شود...

دوم: ابتدا ایمان آورده ولی بعداً بواسطه ی حب جاه یا معاشرت با طبیعین و دهریین متزلزل شده، نكول نموده و مرتد شده است...

سوم:او كلاً لغزیده و كافر محض و منكر خدا و رسل و معجزات و آیات و دین و ایمان گردیده و حقیقتی را باور نداشته است...

عزیه سپس او را با طغاه و اشقیای گذشته قیاس نموده او را از آنها طاغی تر و شقی تر شمرده است...

برای دیدن عین عبارات عزیه به صفحات 14 و 15 تنبیه النائمین مراجعه فرمائید.